مفهوم کشش اهمیت اساسی در روابط اقتصادی دارد؛ زیرا به اقتصاددادن این امکان را میدهد که بداند اگر X فلان مقدار تغییر کند، متغیر دیگر یعنی Yچقدر تغییر خواهد کرد. کشش در علم اقتصاد که ابتدا توسط مارشال مطرح گردید،
[1] ارائه حساسیت یک متغیر در مقابل تغییر عامل دیگر است. عنوان کشش در عرضه، تقاضا، درآمد، جانشینی دو کالا با همدیگر و... مطرح است.
کشش تقاضا، معیار سنجش واکنش تقاضا، برای کالایی مشخص، در برابر تغییرات قیمت است؛ به عبارت دیگر در مقابل چند درصد تغییر در قیمت فلان کالا، چه مقدار تغییر در مقدار فروش آن کالا ایجاد میگردد. در کشش قیمتی، مفهوم نسبی دلالت بر این دارد که کشش مطلق مد نظر نیست؛ بلکه حساسیت نسبی مقدار مورد تقاضا، نسبت به تغییر در قیمت کالا را بیان میکند.
[2]کشش تقاضا که اختصار کشش تقاضا در برابر قیمت میباشد، عموماً با حرف یونانی η(اتا، Ecta) نشان داده میشود؛ که به صورت فرمول زیر خلاصه میگردد: %(تغییر در قیمت) / %(تغییر در مقدار تقاضا) :nd
کشش عموماً بر حسب درصد بیان میشود. هر قدر درصد تغییر در مقدار تقاضا در مقایسه با درصد تغییر در قیمت بالاتر باشد، خارج قسمت این کسر نیز بزرگتر خواهد بود که بیانگر واکنش تقاضا در برابر تغییرات قیمت است.
[3]هرگاه Y، اندازه پدیده A و X، اندازه پدیده B باشد، کشش(حساسیت) مطلقA نسبت به B، تغییرات Y تقسیم بر تغییراتX است
و کشش نسبیA نسبت به B، رابطه
خواهد بود(∆ یعنی تغییرات).
[4]
کشش تقاضا، بر حسب تغییر در مقدار تقاضا و تغییر در قیمت در سه دسته زیر دستهبندی میگردد.
الف) درصد تغییر در مقدار تقاضا بزرگتر از درصد تغییر در قیمت است. در این حالت واکنش نسبت به قیمت بزرگتر از یک است که اصطلاحاً تقاضای "با کشش" نامیده میشود؛
ب) درصد تغییر در مقدار تقاضا مساوی با درصد تغییر در قیمت است. در این حالت که واکنش تقاضا برابر 1 است، تقاضا با "کشش واحد" نامیده میشود؛
ج) درصد تغییر در مقدار تقاضا کوچکتر از درصد تغییر در قیمت است. در این حالت تقاضا "بیکشش" خوانده میشود.
[6]این وضعیت یعنی بیان واکنش تقاضا مبحث بسیار مهمی برای اقتصاددانان در مباحث مالیات و غیره محسوب میشود. یعنی اگر تقاضا با کشش واحد باشد بیانگر این است که یک درصد کاهش در قیمت، مقدار تقاضا را 1% افزایش میدهد. اگر تقاضا با کشش باشد به معنی این است که 1درصد تغییر در قیمت(مثلاً کاهش)، مقداری زیادتر از 1% مقدار فروش را افزایش میدهد و تقاضای بیکشش بیانگر این است که یک درصد کاهش قیمت سبب افزایش کمتر از یک درصد در فروش است.
لازم به ذکر است که در فرمول کشش تقاضا، یک منفی وجود دارد که به جهت سهولت آن را نمیآورند. علامت منفی بیانگر واکنش معکوس تقاضا نسبت به قیمت است؛ یعنی کاهش تقاضا افزایش قیمت را در پی دارد.
حالتهای خاص کشش
در حالتهای تقاضای با کشش و بیکشش، وقتی تقاضا کاملاً بیکشش باشد، به آن تقاضای دارای کشش صفر گویند و اگر تقاضا کاملاً با کشش باشد اصطلاحاً به آن تقاضای با کشش بینهایت میگویند.
این دو حالت بیانگر وضعیت منحنی تقاضاست که حالت اول تقاضا با کشش صفر(شکل الف) و حالت دوم تقاضا با کشش بینهایت را نشان میدهد(شکل ب). اگر منحنی تقاضا به صورت هذلولی باشد کشش تقاضا برابر یک است(شکل ج).
اگر منحنی تقاضا به حالت ب نزدیکتر باشد، بیانگر تقاضای نسبتاً باکشش است(شکل د) و اگر به حالت الف نزدیکتر باشد نشانگر تقاضای نستباً بیکشش است(شکل هـ).
عموماً برای بدست آوردن تغییرات قیمت و مقدار به علت تفاوت(p2-p1) با (p1-p2) از کشش تقاضای قوسی استفاده میشود.
که با ساده سازی به فرمول مقابل میرسیم:
لازم به ذکر است که با توجه به اینکه در جایجای منحنی تقاضای خطی، نسبت تغییر میکند، در نقاط مختلف منحنی تقاضا، کشش نیز متفاوت خواهد بود.
[7]
عوامل موثر در کشش تقاضا:
به علت اینکه برای کالاهای متفاوت، کششهای متفاوتی وجود دارد، عوامل موثر بر کشش تقاضا را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
الف) وجود کالای جانشین برای کالای مورد نظر؛
ب) تعریف و دقت در تعریف کالا؛ هر چه کالا به صورت جزئیتر تعریف شود، کشش بیشتری خواهد داشت؛ مثلا بنز فول آپشن سفید مدل فلان پر کششتر از اتومبیل به مفهوم عام آن است.
[8]ج) زمان: هرچه زمان بلندتر باشد کشش نیز بیشتر خواهد بود؛ مثلا واکنش تقاضا نسبت به کاهش قیمت در طول یک ماه کمتر است تا در طول یکسال.
[9]
[1] . مریدی، سیاوش؛ نوروزی، علیرضا؛ فرهنگ اقتصادی، تهران، 73، نگاه، ص 234.
[2] . فرهنگ، منوچهر؛ فرهنگ علوم اقتصادی، تهران، 79، پیکان، چاپ 8، ص 342.
[3] . فرکوسن؛ نظریه اقتصاد خرد، روزبهان، محمود، تهران، 76، نشردانشگاهی تهران، چاپ پنجم، ص 119
و لیپسی، ریچاردجی، هاربری، کالین؛ اصول علم اقتصاد، فکری ارشاد، مشهد، 78، نیکا، ص 134
وسالواتوره، دومینک؛ تئوری اقتصاد خرد و مسائل آن، پزدانپناه، احمد، تهران، 76، اقتصاد نو، جلد 9، ص79
و سالواتوره، دومینیک و دیولیو، آیوجین؛ اصول علم اقتصاد، محمد ضیائی بیگدلی و نوروزعلی مهدیپور، تهران، 1370، موسسه بانکداری ایران، ص 412
و خلعتبری، فیروزه؛ مجموعه مفاهیم پولی، بانکی و بینالمللی، تهران، 1371، شباویز، ص435.
[4]. فرهنگ، منوچهر؛ همان.
[5] . قرهباغیان، مرتضی؛ فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، تهران، 76، رسا، چاپ دوم، ص 233.
[6] . فرکوسن و لیپسی، ریچاردجی، هاربری، کالین وسالواتوره، دومینک؛ تئوری اقتصاد خرد و مسائل آن و سالواتوره، دومینیک و دیولیو، آیوجین؛ اصول علم اقتصاد و خلعتبری، فیروزه؛ همان منابع.